کیانکیان، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

کیان زیبایی زندگی ام

آرام جانم

تویی که دستهای کوچکت تمام دنیای من است... در دوردستها که خدا میان چشم هایت خانه کرده بود... من بیقرار منتظر آمدنت بودم و توکه انگار دل نمی کندی از لبهای فرشتگان طنین آواز تو بود که انگارگوشهایم جزتو نمیشنید... خداوند تورا به من هدیه داد و من همیشه دلشوره دارم از اینکه شاید آنچه می پنداشتم نباشم نفس هایت که به گونه هایم ساییده می شود انگار آرامش بهشت را به چشمهایم میفرستی. دستهایت که می چرخد ومیان دستهایم پنهان می شود...خنده هایت که ریش میشوم وعاشق چشمهایت که عمق نگاهم را می کاود و من همیشه تو راکم داشته ام. از داشته هایم دلتنگ که میشوم انگارصدای گریه های توست...تنها نوازشی که مرا بخودفرو میبرد که توفرشته ای یا نه.....نمی دانم... اما...
7 تير 1393

آغاز 7 ماهگی

سلام عسل مامان زندگی من، امید من، همه عشق و محبت من کیانم امروز که دارم این مطلب رو مینویسم خیلی دلم گرفته، خیلی تنهام مامان جون. این روزا احتیاج بیشتری به محبت و توجه دارم ولی نیازم برآورده نمی شه خیلی سخته که هیشکی اونجور که میخوای درکت نکنه. ولی این روزا رو به عشق اومدن تو تحمل می کنم فقط به خاطر تو این لحظات سخت رو میگذرونم فرشته مامان. وقتی با لگد زدنات دنیامو آروم می کنی و به من میگی مامان جون اگه دلت گرفته من که هستم واسه چی ناراحتی؟؟ و من با هر لگد تو خنده روی لبهام میاد و یادم میره که چقدر غمگین بودم... عزیزکم امروز تو وارد 7 ماهگی میشی یعنی 25 هفته و 5 روز رو تموم کردی و 6 ماهگی رو با سلامتی پشت سر گذاشتیم. خیلی خوشحالم ...
7 تير 1393
1